انقلاب مشروطه هرخوبیی که داشت شاهان پهلوی لگد مالش کردند. وقایع پس از انقلاب مشروطه٬ رفتار و کردار پهلویها با آن٬ به درستی نشان داد که سلطنت در ایران قادر به تحمل همان مقدار گشایشی که انقلاب مشروطه میتوانست در زندگی سیاسی و اجتماعی جامعه ایجاد کند٬ نیست. منتها معلوم نیست چرا "وارث تاج و تخت کیان" و مشاورینش بعد از انقلاب ٥٧
"مشروطه خواه" و "دمکراسی طلب" شدند؟! انقلابی که بی وقفه بنام "شورش کور" ٬ "انقلاب شوم" ٬ "از روی شکم سیری" ٬ "انقلاب مردم نادان" ٬ "انقلاب آخوندی" و هر چه زشت و ناپسند است به اندازه واگنهای قطار تهران- مشهد٬ از آن یاد میکنند. براستی چه اتفاقی افتاد که یک انقلاب با آنهمه "صفات بد"٬ سلطنت طلب را "مشروطه خواه و دمکراسی طلب" کرد؟
کسی اگر نشریه ای٬ روزنامه ای و یا یک نوشته مجازی در زمان رضا شاه و محمد رضا شاه سراغ دارد که یکی در.آن به خودش جرئت داده باشد مثلاً بگوید٬ "دمکراسی هم چیز خوبی است"٬ زندان وشکنجه و.یا اگر زیاد "زبان درازی" میکرد٬ اعدام نصیبش نشده باشد٬ بیاورد بما نشان بدهد تا ما حرفمان را پس بگیریم! آنکه جرئت میکرد این چنین چیزی بنویسد هم٬ اول میبایست خودش را توی هفت تا سوراخ پنهان میکرد. یا شاعری که خیلی شجاعت به خرج میداد و به زبانی که مردم سردر نیاورند یک چیزهایی میگفت. مردم همینقدر میفهمیدند که این شاعر چیزهایی میگوید که بوی نارضایتی از.دم و دستگاه سلطنت میدهد. تازه او هم میرفت زندان.
چهارده مرداد روز انقلاب مشروطه بود. منتها بیست و هشت مرداد "روز قیام ملّی" آنقدر
"با شکوه و عظمت" بود و آنقدر دارام دروم داشت که انقلاب مشروطه "بیچاره" و "توسری خورده" مثل یک "لنگه کفش کهنه و مندرس" از خجالت جلویش آب می شد!
حالا رضا پهلوی و مشاورین و "حزب مشروطه" شان کشته مرده مشروطه خواهی شدند.
منتظرند چهارده مرداد از راه برسد اعلامیه های پرطمطراق صادر کنند.
نمیدانم٬ آیا انقلاب مشروطه مفهوم و هدفی بجز کوتاه کردن دست شاه و استبداد سلطنت از زندگی مردم داشت؟! مگر همین اسم "انقلاب مشروطه" خودش را تعریف نمیکند؟ سلاطین پهلوی برای اینکه دستشان را دراز و خودشان را قدر قدرت کنند٬ مگر چاره ای بجز لگد مال کردن انقلاب مشروطه داشتند؟ حالا اینها میخواهند دست کدام شاه را از قدرت سیاسی کوتاه کنند؟!
آنوقت که دستشان بلند و سلطتنشان قوی شوکت بود٬ به زیر کشیده شدند. حالا با کارت مشروطه خواهی و با دست کوتاه بازی کردن کجا را میتوانند بگیرند؟! بیهوده نیست تیپ و طایفه پهلوون شعبون و سلطنت طلب های طوقچی وعظمتمدار که این روزها در چت روم های پلتاک جولان میدهند اینهمه فحش و فضیحت بار رضا پهلوی و داریوش همایون میکنند. تا آنجایی که به اعاده سلطنت درایران مربوط میشود٬ اینها اتفاقاً واقع بین ترند. حضور رضا پهلوی در چت روم پلتاک٬ سرزنش و طرد عظمت طلبان فحاش و عربده کش هم افاقه نکرد. لحنشان جری ترشد. دیروز یکی از همین پهلوون شعبونهای نو ظهورعربده کشید و قصد جان رضا پهلوی را نمود! در حالیکه نوچه هایش مدام تشویقش میکنند٬ با صدای بلند میگوید که از ٤ تا ٥ میلیون کشته برای سر کار آوردن سلطنت ابایی ندارد!
اگر یک ارتش قوی مثل ارتش آمریکا به ایران حمله کند و وضع بلبشویی را در آنجا فراهم بیاورد. امکان اینکه چاقوکشهای تیپ سومکا و کلاه مخملیهای سلطنتی که بی شبهه بسیاری ازلات و لوتهای جمهوری اسلامی هم به آنها خواهند پیوست٬ بتوانند در یک گوشه ای از آن مملکت تاج بگذارند سر "وارث تاج و تخت کیان" احتمالاً وجود دارد. و روی این امکان حساب میکنند. بیهوده نیست تا صحبت حمله آمریکا به ایران بالا میگیرد اینها از فرط خوشی دست و پایشان را گم میکنند. روی همین حساب است که بعضی از "مشروطه خواهان"٬ عربده کشهای سلطنتی را نصیحت میکنند که حالا وقت اینجور حرفها نیست. فعلاً اوضاع اقتضاء میکند که با کارت "مشروطه و دمکراسی" بازی کرد! "حالا وقت میدان دارشدن آقا شعبون نیست. موقعیت را دریابید". گویا عربده کشهای سلطنتی بهتر میدانند که از دمکراسی بازی و "مشروطه خواهی" هم آبی برای اعاده سلطنت توی آن مملکت گرم نمیشود. آنها بهتر میدانند که این ملغمه به درد کاری نمیخورد.
سلطنت اتفاقاً اسلام را هم همیشه با ملاها شریک بوده است. تنها سرسهم این شراکت بود که گاهی با هم دعوایشان میشد. آنهایی که درغرب این واقعیت را میدانستند٬ ملاها را سربزنگاه به اریکه قدرت هل دادند. سلطنت طلبهایی که این روزها ضد اسلام حرف میزنند توسط شهریار آهی معروف به مشاور و برنامه ریز ارشد امور رضا پهلوی به شدت مورد شماتت قرار میگیرند و دشمن سلطنت و رضا پهلوی تلقی میشوند. این یکی را ایشان درست میگوید. سلطنت طلبهای "ضد مذهب" که خیلیهاشان از اظهارات جناب شهریار آهی دچار سرگیجه و بلاتکلیفی شده اند٬ باید گوشی دستشان باشد که با اسلام نمیتوانند شوخی کنند. سلطنت طلبی این حرفها بر نمیدارد. نمیتوان مبّلغ ضد اسلام و درعین حال سلطنت طلب بود. تیشه به ریشه نمیتوان زد. سلطنت بدون اسلام نمیتوان داشت. سلطنت بدون ملا هم نمیتوان داشت. چون مذهب بدون ملا نمیتوان داشت. منتها باید با آنها شریک شد و نگذاشت رویشان را زیاد کنند! به "حقشان" باید قانعشان کرد تا آنها هم به "حق" سلطنت قانع شوند!
حتی جمهوری خواهانی هم که این روزها "لاییک" شدند٬ مذهب و خدا را توی جیب بغلشان قایم کرده دارند. توی این دور و زمانه تبلیغ بی خدایی و لامذهبی فقط از رفقای منصور حکمت و مردمی که زیرسلطه جمهوری اسلامی زندگیشان تباه شده٬ ساخته است. مردمی که به قول داریوش همایون باید بعد از جمهوری اسلامی هم سالها ریاضت بکشند٬ بیشتر کار کنند و کمترتوقع داشته باشند تا سرمایه رشد کند و مملکت راه بیفتد. فکر کردید بدون اسلام میشود به این "مهم" دست یافت؟!